تا خدا چه خواهد

آورده اند که حاتم اصم به غزا شده بود. در آن میانه ترکی بر او دست یافت و بر زمینش زد تا سر از تنش بردارد. گویند حاتم تا بر زمین افتاد این پا را روی آن پای دیگر انداخت و دست ها را زیر سر نهاد تا خدا چه می خواهد. ترک از خدا بی خبر دشنه ای می جست و نمی یافت. ناگاهان تیری از غیب برسید و ترک را بر زمین زد و حاتم جان به یغما برد.
بچه بودیم، دوران دبستان بود شاید. می گفتند تیمی از اصفهان آمده و با جوانان وزوان بازی خواهد کرد. با چه ذوق و شوقی برای تماشا به ورزشگاه شهر یا همان تربیت بدنی رفتیم. تیم ما اما باخت آن هم با پنج گل. می گفتند این بازی قدمی است برای تکمیل و تجهیز ورزشگاهی که از تمام دار دنیا یک زمین فوتبال و یک زمین والیبال-بسکتبال و یک ساختمان که خیر سرش سرویس و رختکن بود. می گفتند حد اکثرش سه چهار سال دیگر زمین ورزشگاه چمن می شود و ما به جای این که روی دیوار های ورزشگاه بازی را تماشا کنیم روی سکو خواهیم نشست. اما هر چه می گذشت اشتیاق ما بیشتر می شد و امیدمان کمتر. هر چند سال یک بار می شنیدیم که فلانی با بودجه ورزشگاه حج مقبولی رفته و حالی کرده. آنقدر گذشت و گذشت که دروازه های فوتبال ورزشگاه هم زنگ زد و شکست و پوسید و مسئولان ککشان هم نگزید.
حالا بعد این همه سال تازه شورای شهر وزوان گفته که به طور جدی بعد از سی سال پیگیر تکمیل سالن های ورزشگاه است. سالن هایی که هنوز یکیش کامل نشده و درهاش به روی بعضی ها باز است آن دیگریش دارد خون به دل جوانان وزوانی می کند. سالنی که می گفتند وقتی سال ها پیش مسئولان ورزشی برای باز دید و دادن بودجه ساخت به دیدار فونداسیونش آمده بودند گفته بودند این همه بودجه و سیمان و مصالحی که خرج اینجا شده جوابگوی سالن پیش بینی شده نیست و باید باز هم خرجش کرد. سالنی که خرجش شد و حالا...
حالا هر چند وقت یک بار مسئولین ورزشی استان می آیند و می بینند و وعیدی می دهند و می روند و باز روز از نو و روزی از نو.
شهری که جوانانش برای گذران اوقات فراغتشان هیچ جایی ندارند و حتی حضور جناب آقای علی آبادی که ورزش کشور را به قله های افتخار رساندند هم دردی از این ساللن های نیمه کاره دوا نکرد، آیا به این همه وعده و وعید می تواند دل خوش کند؟
نماینده محترممان در مجلس هم که خدا خیرش دهد آنقدر در این امور فعال بوده و هست که اگر سر بچرخانیم می بینیم که با چه سرعتی زادگاه خودش را صاحب سالن های مجهز ورزشی کرده و دست های ما را داخل پوست گردو گذاشته.
شاید تقصیر از خود ما هم هست که همه کارمان شده ساخت و تجهیز حسینیه هایی که تعدادش از مساجد و هیئت های شهرمان هم دارد بیشتر می شود و هنوز این را نساخته ایم آن هیئت و مسجد دیگر به تکاپو می افتند که اگر حسینیه ندارند بسازند و اگر هم دارند که چه بهتر یک طبقه دیگر هم رویش بسازند تا بلکه به خدا نزدیکتر شوند.

1 نظرات:

ناشناس گفت...

بله ننگرده جون
از ماست که بر ماست

با پشتیبانی Blogger.