ننگرده

بالاخره ما را هم فتنه جو تشخیص دادند و به فیلترمان بستند.
از آنجا که نوشتن ما را قبض و بستی نیست، تا اطلاع ثانوی می رویم به این آدرس تا در دسترس باشیم

باشد که با حضورتان شهری را از نگرانی برهانید....
» ادامه مطلب

کمک به مدرسه

حکایت کنند از ابوعلی رازی، گفت روزی بر فرات گذشتم مرا آرزوی ماهی خاست ماهیی خویشتن را از آب به در انداخت در پیش من، مردی از قفای من اندر آمد، گفت ای شیخ این بریان کنم گفتم بکن. کرد، بنشستم و بخوردم.*
 نمی دانم این روزها باید به چه چیز این شهر دل خوش کرد. هر وَر آن را که باور می کنی، وَر دیگرش همه باورهایت را زیر و رو می کند. اصلاً شده شهر ارواح. همه چیزش جور دیگری است.
مدرسه دخترانه اش خراب می شود می آیند مدرسه پسرانه را حصار می کشند و دخترانه اش می کنند.
دزد می آید سر ظهر مغازه هایش را خالی می کند و کسی کَکََش هم نمی گزد.
گنده هایش زمین می خورند و تکلیف تعیین می کنند و خرده ریزهایش هم سرشان توی لاک شکسته شان است که مبادا دچار خشم گنده ها شوند.
شهرداری روی تابلوش می نویسند «با پرداخت به موقع عوارض ما را در نوسازی شهر یاری کنید»، اما شورا می آید با یکشنبه بازار عوارض ساز نو را دامن گیر مردم می کند.
شهردارش قهر می کند و برای واقهر کردن، استعفای شورا را شرط می کند.
شورای کشاورزی اش حریم قنات را می سپارد به امان خدا و می گوید شورای شهر مسئول حفظ حریم است.
تالار دارند و عروسیشان را توی حسینیه می گیرند، آشپزخانه آن چنانی دارند و غذای روز و هفت و ماه و سال امامشان را توی رودخانه می پزند.
نمی دانم باید کدام سر این شهر و مسئولین و مردمش را دست گرفت که سر باشد!
.............
نمی دانم باید اسمش را چه گذاشت. پول زور است یا باج سبیل ... کمک به مدرسه است یا مستمری!
دیروز شنیدم که توی یکی از مدارس شهر که مدیر و معاونش از آن متدیّنین مُهر به پیشانی هستند و همه هم به خوبی و پاکیشان اذعان دارند، دانش آموزی را که آخر سال نمره نیاورده بوده با گرفتن پنجاه هزار تومان ناقابل قبول کرده اند...! تازه از یکی دیگر از بچه ها هم به بهانه قبول کردنش هفتاد هشتاد هزار تومان پول قبض گاز مدرسه را گرفته اند...! این ها در حالی بوده که از دانش آموز دیگری صد و پنجاه هزار تومان کمک زوری گرفته اند تا قبولش کنند...!
هرچند به قول علی شاید این پول ها را برای کمک به مدرسه گرفته اند...!
انشاء الله که این پول ها را خرج مدرسه و دانش آموزان کرده اند ولی نمی دانم شرعاً و عرفاً این کار درست است یا باید آن را همان باج سبیل و پول زور خواند...
هرچه باشد... نه، بی خیال... تا همین جا کافی است. حوصله درد سر ندارم...
* ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری، رسابه قشیریه، ترجمه ابوعلی عثمانی، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، ص672
» ادامه مطلب

شورای کشاورزی

کشاورزی وزوان هم شده قوز بالای قوز که هیچ جوری انگار حل شدنی نیست. هر ورش را می گیرند آن ور دیگرش نَشت می کند.
مطابق نظر خواجه شیراز که «عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگوی»، نمی توان فقط نیمه خالی لیوان را دید و باید از زحماتی که اعضای شورای کشاورزی وزوان در این سی چهل سال کشیدند تشکر کرد. ولی «ِفيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا»*
شورای کشاورزی وزوان که با هدف هدفمند کردن کشاورزان و کشاورزی وزوان و گرفتن اعتبار و کمک های دولتی برای تأمین و تجهیز کشاورزان پا به میان گذاشته بود، با مرگ تعدادی از اعضای خود، همچنان به کار خود ادامه داد و افرادی با صلاحدید اعضای ذی حیات شورا و بدون نظر خواهی از مردم، به عنوان عضو انتخاب شدند.
شورای کشاورزی گذشته از همکاری در فاز یک زمین های کشاورزی و زحماتی که در جهت یک پارچه سازی کرده، به کارهای هم دست زده که در جای خود زیباست و به نبوغ اعضای شورا بر می گردد.
حریم قنات (شعاع تأثیر قنات) که از مسائل و موارد قانونی و حقوقی است و نیازی به اثبات هم ندارد از هر ور پانزده متر است، یعنی سی متر تمام. چیزی که برای نمونه در مورد قنات ونداده که از داخل شهر وزوان می گذرد تا حدودی رعایت شده.
حریم قنات چند هزار ساله وزوان که می بایست توسط شواری کشاورزی در این سی- چهل سال عمر پر برکت شورا، تعیین و پاک سازی می شد، دست خوش ساخت و سازهای بی رویه مردم شریف میمه شد و چاه های آن که به قول یکی از اعضای شورای کشاورزی:«چند چاه بی فایده بود و پر شدن آن زیانی برای قنات نداشته و ندارد...!»، یکی یکی پر شد. اعضای شورای کشاورزی که خود کارشناسان خبره ای را در استخدام دارند، گاهی حفر چاه را در حریم قنات بدون خطر تشخیص می دادند و باعث کاهش شدید آبدهی قنات می شدند و گاه ساخت و ساز بر روی قنات را با دید کارشناسان متعهد خود، بدون مانع می دیدند.
تا جایی که همین چند ماه پیش دوستان میمه ای که قنات و سد اهورایی شان را هر بار از این یونسکو به آن یونسکو بر دوش کشان می برند و نشان می دهند تا چه شود، چهارصد متر بنا را بر روی بام قنات وزوان احداث کردند و کارشناس خبره شورا هم آن را بی خطر تشخیص داد.
کار بزرگ دیگری که شورا کرد در ماجرای یک پارچه سازی دشت های وزوان و در فاز یک اتفاق افتاد. اعضای شورا با تخریب و کور کردن چاه های قنات حاجی آباد وزوان خساراتی به این قنات وارد آوردند که جبران آن معلوم نیست چند میلیون هزینه داشته باشد!
اتوبان یا به قول یکی از بچه ها باند فرودی را هم که در دشت وزوان و در مسیر میمه ایجاد کردند و نیازی هم به وجود آن در یک مسیر فرعی نبود، حدود بیست هزار متر مربع از زمین های کشاورزان را اشغال کرد!
دشتی را هم که به خیال خود تسطیح کردند بدون نظارت کارشناسان کشاورزی و البته با نظارت کارشناسان محلی، و بدون این که جانمایی در مورد زمین های مردم صورت گیرد از پیمانکار مربوطه تحویل گرفتند و آن را بدون اجازه مالکین اجاره دادند!
حتی آن چند تن سیمانی را هم که گذاشتند تا فاسد شد در احداث جوی های آب دشت به کار بردند که این هم از نبوغ آنها حکایت دارد!
حالا بگذریم از آن چند میلیون لوله ای که بدون فاکتور، برای دشت خریدند و قرار بود پولش را جیرینگی از مردم بگیرند و بعد معلوم شد به طور رایگان از جهاد کشاورزی دریافت کرده بودند!
حالا بعد از سال ها و با انتخاباتی که برگزار شد چند نفری به عنوان اعضای جدید شورای کشاورزی انتخاب شدند تا به قول خودشان راه آنها را ادامه ندهند و به سود مردم و کشاورزی شهر قدم بردارند.
اگر این شورا هم در مسیر خود راه را کج نکند و پا جای پای گذشتگان نگذارد می توان به آینده کشاورزی شهر امیدوار بود.
* بقره آیه19: در باره شراب و قمار از تو سؤال مي‌کنند، بگو: «در آنها گناه و زيان بزرگي است؛ و منافعي (از نظر مادي) براي مردم در بردارد؛ (ولي) گناه آنها از نفعشان بيشتر است.

» ادامه مطلب
با پشتیبانی Blogger.